3 نکته درباره تحريم جديد شبكه صرافي انصار-راهبرد معاصر

3 نکته درباره تحريم جديد شبكه صرافي انصار

خزانه داري آمريكا يك شبكه كامل صرافي را با جا پاهاي نسبتا مهم در دبي و تركيه هدف حمله تحريمي قرار داده است.
تاریخ انتشار: ۱۹:۳۸ - ۰۸ فروردين ۱۳۹۸ - 2019 March 28
کد خبر: ۷۴۲۳

به گزارش راهبرد معاصر؛ مجید شاکری، اقتصاددان در کانال شخصی اش در رابطه با تحریم های جدید خزانه داری آمریکا علیه چند فرد و نهاد مرتبط با ایران نوشت: خزانه داري آمريكا يك شبكه كامل صرافي را با جا پاهاي نسبتا مهم در دبي و تركيه هدف حمله تحريمي قرار داده (البته وزن دبي شبكه به مراتب سنگينتر است و يك جور شبكه درهم (طلا)- لير هدف قرار گرفته، شايد  از جهاتي نمونه كوچكي شبيه شبكه رضا ضراب) كساني با اين استدلال كه هدف قرار گرفتن يك شبكه حاكميتي ارزي، توان واكنش و تزريق اسكناس يا حواله حاكميت را تضعيف مي كند، افزايش نرخ دو روز گذشته بازار آزاد را به اين تحريم تازه ارجاع مي دهند.

 

در اين باره توضيحاتي قابل ارائه است:

  1. از ابتدا تا انتهاي سال ٢٠١٨ نقش دبي در نقشه ارزي ايران شديدا كاهش يافته است. علل اصلي اين كاهش تشديد فشار ابوظبي بر حضور مالي ايران در دبي بخصوص ظهور مبحث ماليات بر ارزش افزوده، پهن شدن تور CTFT در دبي بر عليه صرافان ايراني و ظهور دينار به عنوان يك جايگزين مطمئن الصاق شده به دلار از دلايل مختلف اين كاهش نقش هستند. همچنين در مسئله اسكناس هم اساسا خطوط دسترسي كاملا جديد و نسبتا بي سابقه اي نسبت به خط سنتي دبي ايجاد شده. به بيان ديگر اين تحريم اگر چه بلحاظ حقوق در شديدترين وجه خود( با تگ SDGT) اعمال شده در عمل يك دهم تحريم مشابه اعمال شده در ارديبشهت ٩٧ (تحريم شامل صرافي خدمتي و غيره) هم ارزش ندارد. اگر چه حجم عملكرد شبكه فوق از ٢٠١٦ يك ميليارد دلار براورد شده اما دلايل فوق ما را قانع مي كند كه حجم ماهانه اين انتقالات شديدا كاهنده بوده.

 

  1. در واقع آمريكا چندان بي محابا ساختار مالي ايران را تحريم كرده كه در خطوط اصلي چندان چيز قابل ذكري براي تحريم كردن نمانده. (ياداوري مي كنم تمركز دو ماه قبل روي خط فرعي كانادا را) و اين امر شدت اثر هر تحريم تازه را شديدا كم كرده.

 

  1. چرا آمريكا با وجود علم به اين موضوع مجددا تحريم مي كند؟ بخشي از اين موضوع به خاطرات شيرين امريكا از فروردين ٩٧ بر مي گردد. تركيب غيبت اداري بانك مركزي با كمبود منابع و حمله موقت به يك خط انتقال اسكناس در ٦ فروردين ٩٧، جرقه اي را زد كه ظرف ١٠ روز نرخ ارز را به ٦٣٠٠رساند و در تركيب با معجزه ٤٢٠٠ نرخ ارز را تا ١٨ هزار تومان بالا برد.

 

دهه اول فروردين فرصتي است كه با كاهش حجم معاملات واقعي و افزايش معاملات لفظي (در حضور اتاق هاي معاملاتي تلگرامي) فرصت مناسب براي جهش نرخ ارز با ايجاد يك "خبر بد واقعي " فراهم مي آيد. فرصتي كه بخوبي آمريكايي ها از ان در سال ٩٧ استفاده كردند.

 

با اين حال فروردين ٩٨ بلحاظ سياستگذاري فرسنگها با فروردين ٩٧ فاصله دارد. نه تنها بانك مركزي غيبت اداري ندارد بلكه صرافي هاي بانكي با اعلام قبلي و حضور مستقيم رييس كل باز هستند. همچنين  اتخاذ روش درست مداخله بخوبي ذخاير نقد بانك مركزي را حفظ كرده و امكان مداخلات فوري را به عنوان يك سايه دائمي بالاي سر معاملات لفظي حفظ كرده است.

 

مجموعا اگر چه با احتمال زياد هدف آمريكايي ها از اين تحريم (با علم به اثر كاهشي هر نوع تحريم درهمي در طي زمان) استفاده رواني از فضاي فروردين ماه است اما حضور درست و كامل بانك مركزي دلايل فاندامنتال چنداني براي تكرار تجربه فروردين ٩٧ را در بازار نقد باقي نگذاشته است.

 

اينجاست كه بايد مجددا تاكيد كرد مهمتر از كنش تحريمي طرف مقابل، واكنش آگاهانه به تحريم است. نمي توانم تحسين خود را نسبت به فهم بانك مركزي مبني بر حضور كامل اداري در بازار ارز در روزهاي تعطيل اول سال را پنهان كنم.

ارسال نظر